در حال بارگذاری ویدیو ...

ترجمه آهنگPity Party از ملانی مارتینز(پارت اول)

۰ نظر گزارش تخلف
Ai Shindou (آیشا)تانیزاکی نائومی
Ai Shindou (آیشا)تانیزاکی نائومی

آیا دعوتنامه های من غیب شدن؟
(کسی به تولدش نیومده. ملانی داره خودشو توجیه میکنه که شاید دعوتنامه هاش غیب شدن و این دلیل نیومدنشونه، نه اینکه کسی بهش اهمیت نمیده)
چرا احساساتمو توی هر نامه ریختم؟
(ملانی میگه چرا من اونقدر با احساس و شوق و ذوق نامه ها رو نوشتم. داره خودشو سرزنش میکنه)
بهم بگو آخه چرا هیچکس اینجا نیست
بهم بگو چیکار کنم تا همه اینا (اتفاقای بد) حس بهتری بده
(اینکه کسی به تولدش نیومده بهش حس بدی میده. از مخاطب آهنگاش میپرسه چیکار کنه تا این تولد بهش زهر نشه و حس خوبی بده)
شاید اینا فقط یه شوخی ظالمانه ست (خرکی :| )
(خودشو گول میزنه که شاید این فقط یه شوخیه و یهو همه دوستاش میان و سورپرایزش میکنن)
اصلا هر چی
(براش مهم نیست که نیومدن)
این فقط یعنی کیک بیشتری برای من میمونه
(وقتی کسی نیاد کیک بیشتری میتونه بخوره. از این راه داره سعی می کنه درد نیومدن دوستاشو فراموش کنه و به خودش بقبولونه که براش مهم نیست.)
برای همیشه
(کیکا رو میتونه برای مدت زیادی بخوره)
تولدمه و اگه بخوام گریه میکنم
(در واقع میگه به هیچکس ربطی نداره که گریه میکنه.)
اگه بخوام گریه می کنم (گریه)
اونقدر گریه میکنم تا شمعا این جا رو بسوزونن
(اونقدر طولانی گریه میکنه تا شمعا آب بشن و خونه رو بسوزونن)
اونقدر گریه میکنم تا تولد بیهودم توی شعله های آتیش بسوزه
تولدمه و اگه بخوام گریه میکنم
اگه بخوام گریه میکنم (گریه، گریه، گریه)
اونقدر گریه میکنم تا شمعا این جا رو بسوزونن
اونقدر گریه میکنم تا جشن تولد بیهودم توی شعله های آتیش بسوزه
شاید اگه همشونو خوب میشناختم
توی این جهنمی که منو تو خودش نگه داشته، زندانی نمیشدم
(میگه اگه به اصطلاح دوستاشو خوب میشناخت دیگه دعوتشون نمیکرد و این تولد هم گرفته نمیشد و اونو ناراحت نمیکرد)
شاید اگه جادو میکردم
اما جاش بهشون گفتم تزئینات با روبانای رنگ روشنه
(میگه باید جادوشون میکردم. [حالا یا جادوی واقعی یا با گفتن حرفایی که اونا دوست دارن] اما به جاش راجب تم تولد و چیزای بی ارزش دیگه گفته)

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

ترجمه آهنگPity Party از ملانی مارتینز(پارت اول)

۵ لایک
۰ نظر

آیا دعوتنامه های من غیب شدن؟
(کسی به تولدش نیومده. ملانی داره خودشو توجیه میکنه که شاید دعوتنامه هاش غیب شدن و این دلیل نیومدنشونه، نه اینکه کسی بهش اهمیت نمیده)
چرا احساساتمو توی هر نامه ریختم؟
(ملانی میگه چرا من اونقدر با احساس و شوق و ذوق نامه ها رو نوشتم. داره خودشو سرزنش میکنه)
بهم بگو آخه چرا هیچکس اینجا نیست
بهم بگو چیکار کنم تا همه اینا (اتفاقای بد) حس بهتری بده
(اینکه کسی به تولدش نیومده بهش حس بدی میده. از مخاطب آهنگاش میپرسه چیکار کنه تا این تولد بهش زهر نشه و حس خوبی بده)
شاید اینا فقط یه شوخی ظالمانه ست (خرکی :| )
(خودشو گول میزنه که شاید این فقط یه شوخیه و یهو همه دوستاش میان و سورپرایزش میکنن)
اصلا هر چی
(براش مهم نیست که نیومدن)
این فقط یعنی کیک بیشتری برای من میمونه
(وقتی کسی نیاد کیک بیشتری میتونه بخوره. از این راه داره سعی می کنه درد نیومدن دوستاشو فراموش کنه و به خودش بقبولونه که براش مهم نیست.)
برای همیشه
(کیکا رو میتونه برای مدت زیادی بخوره)
تولدمه و اگه بخوام گریه میکنم
(در واقع میگه به هیچکس ربطی نداره که گریه میکنه.)
اگه بخوام گریه می کنم (گریه)
اونقدر گریه میکنم تا شمعا این جا رو بسوزونن
(اونقدر طولانی گریه میکنه تا شمعا آب بشن و خونه رو بسوزونن)
اونقدر گریه میکنم تا تولد بیهودم توی شعله های آتیش بسوزه
تولدمه و اگه بخوام گریه میکنم
اگه بخوام گریه میکنم (گریه، گریه، گریه)
اونقدر گریه میکنم تا شمعا این جا رو بسوزونن
اونقدر گریه میکنم تا جشن تولد بیهودم توی شعله های آتیش بسوزه
شاید اگه همشونو خوب میشناختم
توی این جهنمی که منو تو خودش نگه داشته، زندانی نمیشدم
(میگه اگه به اصطلاح دوستاشو خوب میشناخت دیگه دعوتشون نمیکرد و این تولد هم گرفته نمیشد و اونو ناراحت نمیکرد)
شاید اگه جادو میکردم
اما جاش بهشون گفتم تزئینات با روبانای رنگ روشنه
(میگه باید جادوشون میکردم. [حالا یا جادوی واقعی یا با گفتن حرفایی که اونا دوست دارن] اما به جاش راجب تم تولد و چیزای بی ارزش دیگه گفته)