در حال بارگذاری ویدیو ...

4

۵ نظر گزارش تخلف
anime girl
anime girl

خلاصه چادرا رو درست کردیم و اریکا و لایتو م اومدن .
- عه بقیه کوشن ؟
اریکا با بیحوصلگی گفت : گروه ها 4 نفره شدن.
- اها .
اینو گفتم و چوبا رو برداشتم بردم که یه اتیشی چیزی درست کنم .
خلاصه واسه شام هم یه کوفتی خوردیم و رفتیم بخوابیم . لایتو هم که نمیخواست بخوابه لفت تو جنگل . میخواستم برم داخل که دیدم میساکی داره بدو بدو میاد سمتم . دستش زخمی شده بود.
اریکا بردش توی چادر و زخمشو بست و مییاکی همونجا خوابش برد . و اینگونه شد که واسه من جا نبود و من رو انداختن توی چادر ایاتو .
- ترجیح میدادم رو زمین بخوابم ولی اپیش این چلاق نخوابم .
- بگیر بخواب .
- باشه بابا اه.
به چشم خودم دیدم که بلند شد و اومد سمتم . میترسیدم . حدسم درست بود اون .... اون .... خون اشامه . موهامو زد کنار و گردنمو گاز گرفت . میخواستم جیغ بنفش بکشم ولی نمیدونم چرا نکشیدم . اینقدر از خونم خورد که بیهوش شدم . بهوش که اومدم بیرون چادر بودم کنار اتیش .
صدا گفت : بهوش اومد .
صدای اریکا بود .
و دوباره منو کشون کشون بردن توی چادر .
دلم میخواست به اریکا بگم چی شده ولی نگفتم چونفک کردم که الان میونش با لایتو میریزه بهم . اره ما اینیم .خخخخ
توی چادر بودیم رو به ایاتو گفتم : هووووی عوضی نزدیک بود بمیرم

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

4

۴ لایک
۵ نظر

خلاصه چادرا رو درست کردیم و اریکا و لایتو م اومدن .
- عه بقیه کوشن ؟
اریکا با بیحوصلگی گفت : گروه ها 4 نفره شدن.
- اها .
اینو گفتم و چوبا رو برداشتم بردم که یه اتیشی چیزی درست کنم .
خلاصه واسه شام هم یه کوفتی خوردیم و رفتیم بخوابیم . لایتو هم که نمیخواست بخوابه لفت تو جنگل . میخواستم برم داخل که دیدم میساکی داره بدو بدو میاد سمتم . دستش زخمی شده بود.
اریکا بردش توی چادر و زخمشو بست و مییاکی همونجا خوابش برد . و اینگونه شد که واسه من جا نبود و من رو انداختن توی چادر ایاتو .
- ترجیح میدادم رو زمین بخوابم ولی اپیش این چلاق نخوابم .
- بگیر بخواب .
- باشه بابا اه.
به چشم خودم دیدم که بلند شد و اومد سمتم . میترسیدم . حدسم درست بود اون .... اون .... خون اشامه . موهامو زد کنار و گردنمو گاز گرفت . میخواستم جیغ بنفش بکشم ولی نمیدونم چرا نکشیدم . اینقدر از خونم خورد که بیهوش شدم . بهوش که اومدم بیرون چادر بودم کنار اتیش .
صدا گفت : بهوش اومد .
صدای اریکا بود .
و دوباره منو کشون کشون بردن توی چادر .
دلم میخواست به اریکا بگم چی شده ولی نگفتم چونفک کردم که الان میونش با لایتو میریزه بهم . اره ما اینیم .خخخخ
توی چادر بودیم رو به ایاتو گفتم : هووووی عوضی نزدیک بود بمیرم

کارتون و انیمیشن