سکانس پریدن جونپیو تو استخر تو قسمت آخر رو که یادتونه.. اونجا هم استخرش مثل اون استخر سوسکیه تو اوایل داستان، رو بازه اما دیدین که تو اون سکانس اوایل داستان، داداشم طفلک چققققددددددررررر ستم کشید... اینجا بالاخره عقلشون رسیده و مخ رو بکار انداختن و با اینکه این سکانس هم تو فضای آزاده اما پریدن مین هو تو استخر رو، تو یه استخر سرپوشیده فیلمبرداری کردن... واقعا که عقل هم خوب چیزیه بشرط استفاده!
....................
امروز آخرین روز فیلمبرداری تون برای این سریاله.. و آخرین بار برای مدل موی جونپیویی.. احساس تون چطوریه؟ احساس تلخ و شیرینی دارم. الان باید با موهایی که حالتش مثل صدف حلزون بود خداحافظی کنم. این ناراحتم میکنه. اما برای یه مدت هم که شده میخوام این حالت رو به موهام ندم و بچسبم به همون فرم اصلی موهام. گهگاه به آرایشگرم خواهم گفت که موهامو به این شکلِ صدفِ حلزونی حالت بده برای اینکه یاد قدیم رو بکنم.
من مشوش ام.. الان با نگاه کردن به دریا ..فهمیدم این، آخرِ چهار ماه فیلمبرداری ماست. بنابراین قلبم سرشار از هیجانه.

و.... پایان فیلمبرداری....تبریک و بغل و بوس بوس
چرا چند کلمه ای با عواملی که این مدت باهاشون کار کردی حرف نمیزنی؟ مین هو: همه شما اوقات دشواری داشتین. واقعا عاشقانه دوسِتون دارم. بهترین ها رو در آینده برای همگی شما آرزو میکنم.
کارگردان هم میاد و به قصد کُشت مین هو رو بغل میکنه و می چلونه... اینجا خوشم اومد از کارگردانه.. انقدر مین هو همه رو ماستکی بغل میکنه که طرف اصن نمیفهمه مین هو رو بغل کرده یا هوا رو! بعدم به مین هویی میگه پسر.. دلم برات تنگ میشه... دیگه ابراز احساسات ها ادامه داره و آهان یه تیکه بامزه هم آخرشه چند تا از این خانوما دنبال مین هو راه افتادن بعد هر جمله ای که میگن مین هو حوصله نداره جواب بده فقط میگه بله.. حالا جمله ها ایناس: واااای شما چه خوش قیافه این... کارِتون خیلی خوب بود.... من حتما همه قسمت ها رو میبینم...
بعدم که همه عوامل میرن و رو بدنه اون کانتینره امضا میکنن که هزااااااار ماشالا چون قد داداشم از همه بلندتره امضاش هم بالای همه امضاها قرار میگیره....

خب همه شما رو تا قسمتهای بعدی این DVD به خدای بزرگ میسپارم...