در حال بارگذاری ویدیو ...

مغیلان : شاعر حسن اسدی "شبدیز با دکلمه ی سپهر کیانی

سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

مغیلان


کوهی از تنگدلی، روی هم انباشته‌ام
بر سرش بیرقِ صد خاطره افراشته‌ام!

گلشنم گستره‌ی خارِمغیلان شده‌است
عاطفت کاشته‌ام دلهُره بر‌داشته‌‌ام!

جُرمم این است که بیرنگ‌تر از آبِ زلال
سینه‌ات را چمنِ عاطفه پنداشته‌ام!

چشمه درچشمه سهندوسبلان می گریند
ازعذابی که زشمشیرتوبرداشته ام

چوبه‌ی داری و همدست تبردارانی
ننگ من باد که در باغ،‌ تو را کاشته‌ام!!

چرخ زن، خونِ شرف را، به زمین ریز، برقص
من مگر سر به سرِ تیغ تو نگذاشته‌ام؟!

درس خوشباوری از مکتبِ «شبدیز» چه سود؟
آبِ آتش‌زده را دشتِ گل انگاشته‌ام!


#شعر:#شبدیز
#خوانش:#سپهرکیانی

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

مغیلان : شاعر حسن اسدی "شبدیز با دکلمه ی سپهر کیانی

۰ لایک
۰ نظر

مغیلان


کوهی از تنگدلی، روی هم انباشته‌ام
بر سرش بیرقِ صد خاطره افراشته‌ام!

گلشنم گستره‌ی خارِمغیلان شده‌است
عاطفت کاشته‌ام دلهُره بر‌داشته‌‌ام!

جُرمم این است که بیرنگ‌تر از آبِ زلال
سینه‌ات را چمنِ عاطفه پنداشته‌ام!

چشمه درچشمه سهندوسبلان می گریند
ازعذابی که زشمشیرتوبرداشته ام

چوبه‌ی داری و همدست تبردارانی
ننگ من باد که در باغ،‌ تو را کاشته‌ام!!

چرخ زن، خونِ شرف را، به زمین ریز، برقص
من مگر سر به سرِ تیغ تو نگذاشته‌ام؟!

درس خوشباوری از مکتبِ «شبدیز» چه سود؟
آبِ آتش‌زده را دشتِ گل انگاشته‌ام!


#شعر:#شبدیز
#خوانش:#سپهرکیانی

موسیقی و هنر