وقتی زن از محارمِ خود رو گرفته است: شعر و خوانش صنم نافع
در ساحلم، خیالِ تو پهلو گرفته است
هر ذرّه ام به عمقِ غمت خو گرفته است
اندوهِ من فراتر از آشوبِ واژه هاست
خاکِ مرا قساوتِ زالو گرفته است
وقتی که پشتِ پنجره ها بغض می شوی،
حس می کنم که فاجعه نیرو گرفته است
حس می کنم دوباره دل آسمانِ شب،
از ابرِ باردارِ من الگو گرفته است
از زندگی به قیمتِ زندان گذشته است،
وقتی زن از محارمِ خود رو گرفته است
ای باغبان! زوالِ گُلت گریه کردنی ست،
خاکم بکن جنازه یِ من بوگرفته است
صنم نافع
نظرات