سریال پرواز. قسمت 928
خلاصه: (خلاصه اختصاصی میباشد. کپی ممنوع***)
این قسمت شروع می شه با سورج که شوکه شده و به سمت چکور میره که چکور از حال میره و میوفته توی بغل سورج و بهش میگه متاسفم. من نتونستم از بچمون محافظت کنم و همه چیز رو براش تعریف می کنه و سورج هم داد میزنه. ( آخی. برای بچش رفته بود اسباب بازی بخره. خیلی دلم سوخت. اونقدری که فحش ایملی دادم فحش کمال نارایان ندادم. چون همش زیر سر ایملی بود. امیدوارم روزی برسه که چکور به سختی ایملی رو تیکه تیکه کنه. ) صبح میشه و ایملی کصافت زنگ دادستان میزنه و میگه چکور کمال نارایان رو کشته و بیاین دستگیرش کنین. ( خیلی اشغاله. معلوم نیست چه بلاهایی سرش اومده که همه چیزو تقصیر چکور میدونه. یعنی اگه من جای چکور باشم، وقتی بفهمم چنان تیکه تیکه ش میکنم که دیگه اثری ازش نمونه. ) پلیس میاد و چکور رو میبره. سورج میگه تو کار درستی کردی که اونو کشتی. اون بچمون رو مشت. دادگاه تشکیل میشه. قاضی میگه چرا کمال نارایان رو کشتی؟ سورج میگه اون حق داشت. اون باید میمرد. چکور میگه به هر دلیلی که من اونو کشتم، قانون میتونه منو مجازات کنید. وکیل میگه خانم چکور به جرمش اعتراف کرده. روستاییان از چکور دفاع میکنن. کستوری میگه چکور بیگناهه من کمال نارایان روکشتم. منو مجازات کنید. بوان میگه نه. من کشتمش. منو مجازات کنید. تاجسوینی میگه نه. من شوهرم رو کشتم. منو مجازات کنید. همه اعتراض میکنن ولی ایملی ساکت است. ( خب معلومه. چرا ساکت نباشه؟ ایکبیری خانوم. امیدوارم چکور تیکه تیکت بکنه. ) چکور میگه اینا دروغه. حقیقت اینه که من کمال نارایان رو کشتم. قاضی میگه اگه ما شما رو مجازات نکنیم نسل آینده فکر میکنن که کشتن کسی درست هست. چکور میگه شما درست میگید و من باید مجازات بشم. قاضی میگه آخه چرا؟ چرا یه قهرمان ورزشی معروف تبدیل به یه قاتل شد؟ چکور هم شروع میکنه به جواب دادن و همه چیز رو میگه از برده شدنش تو شکم مادرش تا کشته شدن مامان بزرگش و... همه بدی هایی که کمال نارایان بهش کرده بود میگه.
***ادامه خلاصه در نظرات***