در حال بارگذاری ویدیو ...

وقتی تو جرئت حقیقت.... (فصل 2) Prt6

۲ نظر گزارش تخلف
*^____^*bts_ficshot
*^____^*bts_ficshot

پارت شیشم
.
.
.
+اماا....ا/ت من نمیدونم واقعن چی کار کنم از ی طرف نمیتونم بزارم بری ولی اگه نزارم بلایی سر هه سان میاد
_دستا جیهوپو گرفتم "این تنها راهیه که میتونم از هه سان مراقبت کنم"
+.........
_رفتم پایین پیش هه سان
_ هه سانا ببین من باید ی مدت برم دلیلشم... نمیتونم بگم.
/کجا میری
_نمیدونم ولی ی مدت نیستم
/باشه *با ناراحتی*(خو یکم لوس میکردی میگفتی چرا برا چی میری. همین باشه)
_ سعی میکنم زود برگردم
_ هه سانو بغل کردم. دیدم فقط 40 دقیقه وقت دارم سریع رفتم تو اتاقو چن تا وسیله برداشتم همینجور که داشتم وسایلو جم میکردم جیهوپ دستم گرفت
+ مطمئنی این تنها راهه
_فعلا همین راه بهتر نیست سعی میکنم زود بیام پیشت یا برا تو و هه سان نامه مینویسم.
+ میخوای باهات بیام؟
_نه نگرانم یهو میبینی ی اتفاقی میوفته
+ ا/تو بغل کردم. این اخرین بار بود که میدیدمش نمیدونستم کار درستی کردم یانه فقط اینو میدونستم که از راه فقط میتونم از هه سان محافظت کنم.
_ جیهوپ من...من باید برم
+.....
.
.
.
بوس به کلتون
بای

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

وقتی تو جرئت حقیقت.... (فصل 2) Prt6

۱ لایک
۲ نظر

پارت شیشم
.
.
.
+اماا....ا/ت من نمیدونم واقعن چی کار کنم از ی طرف نمیتونم بزارم بری ولی اگه نزارم بلایی سر هه سان میاد
_دستا جیهوپو گرفتم "این تنها راهیه که میتونم از هه سان مراقبت کنم"
+.........
_رفتم پایین پیش هه سان
_ هه سانا ببین من باید ی مدت برم دلیلشم... نمیتونم بگم.
/کجا میری
_نمیدونم ولی ی مدت نیستم
/باشه *با ناراحتی*(خو یکم لوس میکردی میگفتی چرا برا چی میری. همین باشه)
_ سعی میکنم زود برگردم
_ هه سانو بغل کردم. دیدم فقط 40 دقیقه وقت دارم سریع رفتم تو اتاقو چن تا وسیله برداشتم همینجور که داشتم وسایلو جم میکردم جیهوپ دستم گرفت
+ مطمئنی این تنها راهه
_فعلا همین راه بهتر نیست سعی میکنم زود بیام پیشت یا برا تو و هه سان نامه مینویسم.
+ میخوای باهات بیام؟
_نه نگرانم یهو میبینی ی اتفاقی میوفته
+ ا/تو بغل کردم. این اخرین بار بود که میدیدمش نمیدونستم کار درستی کردم یانه فقط اینو میدونستم که از راه فقط میتونم از هه سان محافظت کنم.
_ جیهوپ من...من باید برم
+.....
.
.
.
بوس به کلتون
بای