حرف نگفته


چشمی به در نشسته ، چشمی به راه پایت
گوشی همه حواسم ، گوشی پر از صدایت

بی تو ببین چه پیـرم ،شعـرِ سکوتـم ای یـار
حـرف نگـفـته دارم ، با غـصه هـای بسیار

مـن خـامشای دردم، بی تــودراین شب سرد
تو یار و همره من، ای هر چه شادی و درد

بی تو ببین چه پیـرم ، شعـرِ سکوتـم ای یـار
حـرف نگـفـته دارم ، با غـصه هـای بسیار

همـراه یـادت هرشب، تـا سـاحل تــرانه
پـُـر میشوم ز واژه، ای از توهر بهـانه

آغـــاز قصه ی تــو، شعر پـــریدنم شد
از متن صد روایت، متن تو خواندنم شد

بی تو ببین چه پیـرم ،شعـرِ سکوتـم ای یـار
حـرف نگـفـته دارم ، با غـصه هـای بسیار

بـر حـاشیه نـوشتـم از متـن قـصه با مـن
یاد تو مانده اکنون، ای خون در رگ من

تا از تـو می نویسم گل می کند ستاره
یعنی نـوشتن از تـــو، مینوی هر اشاره

بی تو ببین چه پیـرم ،شعـرِ سکوتـم ای یـار
حـرف نگـفـته دارم ، با غـصه هـای بسیار

شاعرو ترانه سرا: استاد شهریار دادور
با آوای مینو