نقدی بر ابتدای فصل دوم وحشی

Ali Rafiei Vardanjani
Ali Rafiei Vardanjani

وحشی به کارگردانیِ هومن سیدی در فصل دوّم از نظرِ معنایی اُفتِ دراماتیک و شخصیت پردازی پیدا کرده. چُنین شخصیتی، داوود اشرف، که جوگیرِ اخلاق، مرام و فرهنگِ زندان شده با یک دگردیسیِ رِوایی نمی‌توان مکانیکِ او را تحتِ تأثیرِ کاریزمای دیگران قرار داد. مثلاً اگر داوود از مَنِشِ نیک تقلید کند ایرادی ندارد امّا اگر او تحتِ تأثیرِ این مَنِش رفتاری غیرِذاتی انجام دهد تا جایی که بیننده با خود بگوید: این کارها از او بعید بود و بعد دوباره در قسمت دوم ببینیم این همان داوودِ ترسویی است که به آفتابه دزدیْ سرِ خود را گرم می‌کند، اشاره به سرقتِ دلارها، فروهر و تلاش برای دور زدنِ راستاد، خنده‌دار می‌شود. این چرخشِ عصبی به سوی همان وکیلی، رها، که در قسمتِ پایانی فصل اوّل دیدیم، گویی همه‌چیز تمام شد و خلاصه‌گویی‌ها در قسمت نخستِ فصلِ دوم، پذیرفتنی نیست. من به عنوان بیننده باور نمی‌کنم، رها، یک وکیلِ بدون مسئله‌ی شخصی باشد و برای موکل‌اش این همه سنگِ تمام بگذارد. نکته‌ی مهم این شده که الان هر فیلمی در مورد وکلا ساخته می‌شود آنها از زورِ شکایت استفاده می‌کنند تا سازندگان را بترسانند. این موضوع از نظرِ من نباید این چُنین باشد. فرهنگِ همزیستی از شکایت نکردن‌های واهی و پذیرشِ انتقادها رُشد می‌کند. ما به اخلاقیاتِ در «وحشی» انتقاد داریم و می‌توانیم انتقاد کنیم امّا توسل به زور برای خفه کردنِ یک صدای مخالف که شاید هم افشاگری‌هایی می‌کند، لازم نیست و اتفاقاً ممکن است باعثِ هرج و مرج گردد و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

نقدی بر ابتدای فصل دوم وحشی

۰ لایک
۰ نظر

وحشی به کارگردانیِ هومن سیدی در فصل دوّم از نظرِ معنایی اُفتِ دراماتیک و شخصیت پردازی پیدا کرده. چُنین شخصیتی، داوود اشرف، که جوگیرِ اخلاق، مرام و فرهنگِ زندان شده با یک دگردیسیِ رِوایی نمی‌توان مکانیکِ او را تحتِ تأثیرِ کاریزمای دیگران قرار داد. مثلاً اگر داوود از مَنِشِ نیک تقلید کند ایرادی ندارد امّا اگر او تحتِ تأثیرِ این مَنِش رفتاری غیرِذاتی انجام دهد تا جایی که بیننده با خود بگوید: این کارها از او بعید بود و بعد دوباره در قسمت دوم ببینیم این همان داوودِ ترسویی است که به آفتابه دزدیْ سرِ خود را گرم می‌کند، اشاره به سرقتِ دلارها، فروهر و تلاش برای دور زدنِ راستاد، خنده‌دار می‌شود. این چرخشِ عصبی به سوی همان وکیلی، رها، که در قسمتِ پایانی فصل اوّل دیدیم، گویی همه‌چیز تمام شد و خلاصه‌گویی‌ها در قسمت نخستِ فصلِ دوم، پذیرفتنی نیست. من به عنوان بیننده باور نمی‌کنم، رها، یک وکیلِ بدون مسئله‌ی شخصی باشد و برای موکل‌اش این همه سنگِ تمام بگذارد. نکته‌ی مهم این شده که الان هر فیلمی در مورد وکلا ساخته می‌شود آنها از زورِ شکایت استفاده می‌کنند تا سازندگان را بترسانند. این موضوع از نظرِ من نباید این چُنین باشد. فرهنگِ همزیستی از شکایت نکردن‌های واهی و پذیرشِ انتقادها رُشد می‌کند. ما به اخلاقیاتِ در «وحشی» انتقاد داریم و می‌توانیم انتقاد کنیم امّا توسل به زور برای خفه کردنِ یک صدای مخالف که شاید هم افشاگری‌هایی می‌کند، لازم نیست و اتفاقاً ممکن است باعثِ هرج و مرج گردد و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.