میگن کافر همه را به کیش خود پندارد.وقتی چیزی تو ذهن شما وجود داشته باشه همه ی وقایع اطرافتون و همه ی کارهایی که افراد دیگه انجام میدن رو مطابق با اون چیزی که تو ذهن خودتونه تفسیر میکنین و به اون نتایجی که دلتون میخواد میرسین و حتی یک درصد هم فکر نمیکنین شاید شاید شاید اون فرد طرز تفکرش با شما متفاوت باشه.شاید هدفش و قصدش کاملا فرق داشته باشه.شاید این تفسیری که تو ذهن شما و با توجه به اعتقادات شما حلاجی شده حتی به ذهن اون فرد هم نرسه و هرگز بهش فکر نکرده باشه.وقتی نمیدونیم تو ذهن طرف مقابل چی میگذره حق نداریم کارها و نیتش رو تفسیر کنیم.چون اون تفسیر با توجه به مسائلیه که تو ذهن خودمون میگذره.دیگه چه برسه به قضاوت کردن و تعیین کردن خوب یا بد بودن افراد.وقتی ذهن خود ما مریض باشه حتی کار خوبی رو که فردی انجام داده 180 درجه میچرخونیم،هزار تا ایراد ازش میگیریم،صد تا نکته ی جورواجور درمیاریم،یکمم به حرفای دروغ و شایعات ساخته شده گوش میدیم چون تفاسیر ارزندمون رو حسابی تایید میکنن و در نهایت برچسب گناه کبیره ی نابخشودنی رو به کار اون فرد میزنیم و کلا یادمون میره ما خدا نیستیم و قضاوتم کار ما نیست.فقط اگر یکمم پرو باشیم تفسیر های کاملا منطقیمون رو با یه احساس حق به جانبی توی دنیای مجازی جار میزنیم.ذهن چند تا ادم رو که اگاهی ندارن منحرف میکنیم و افتخار هم میکنیم که چقدررررر ما هوشیاریم که گول اون ادم رو نخوردیم هیچ،شخصیتشم بین مردم حسابی خراب کردیم.
وقتی اولین بار شروع به دونستن بیشتر راجع به مایکل جکسون و شناخت این ادم کردم ،سراغ ویکیپدیا رفتم.دو مورد توی زندگی نامش بود که اصلا به هم نمیخورد.یعنی نمیدونستم کمک های کلانش رو به خیریه ها و کودکان سراسر دنیا باور کنم یا تهمت های کودک ازاری رو! خب اصلا جور در نمیومد دیگه. یه مقدار که بیشتر جلو رفتم دیدم چقدر تفسیر های جورواجور مطابق با ذهن مریض خودشون واسش داشتن و بدتر از اون چقدر ذهن های نااگاه رو منحرف کردن و به این مرحله رسیده که کلا شخصیت یه ادم برعکس اون چیزی که هست جلوه داده شده.
درنهایت میخوام بگم لطفا ادمی رو که تا حالا نه دیدیمش،نه باهاش حرف زدیم،نه میشناسیمش ق ض ا و ت نکنیم. اون ادم هم مثل ما قلب داره و ممکنه ازاین تفسیرای غریب از شخصیتش ناراحت بشه.اگرم میخوایم بشناسیمش اولین مرجع،کارها و حرفای خود اون فرده نه تفاسیر دیگران،نه نشریات زرد،نه شایعات بی اساس..