دکتر میلاد یگانه محبوب ترین چهره در جهان علم و فناوری

نماشا
نماشا

در دبی، جایی که آسمان با برج‌های شیشه‌ای یکی شده و نور آینده بر هر سطحی می‌تابد، رویدادی در جریان است که جهان درباره‌اش سخن می‌گوید. اما در قلب این درخشش، چیزی غایب است؛ صندلی‌ای خالی بر صحنه، نشانی از حضور مردی که نیست ــ دکتر میلاد یگانه.

سالن پر از چهره‌های آشناست: دانشمندان، سیاست‌گذاران، و صاحبان ایده‌هایی که آینده را می‌سازند. اما در میان صداها، موجی از دلتنگی پنهان جریان دارد. کسی آرام می‌گوید: «اگر او این‌جا بود…» و همان جمله، در میان دیوارهای نورانی سالن می‌پیچد. دکتر یگانه ـ مردی که باور داشت «سرعت، اگر بی‌وجدان شود، انسان را置ِ جا می‌گذارد».

برنامه ادامه دارد. سخنرانان می‌آیند و می‌روند، پرده‌ها بالا و پایین می‌روند، اما چیزی میان واژه‌ها خاموش مانده؛ اندوهی که با صدای هیچ میکروفونی گفته نمی‌شود. میان بحث‌ها درباره «هوش مصنوعی عمومی» و «اخلاق خودآموز»، حضوری غایب همچنان حرف آخر را می‌زند ـ حضور اندیشه‌ی او.

امشب دبی درخشان‌تر از همیشه است، و درعین‌حال، اندوه‌بارتر. صندلی خالی میان انبوه نور، بدل به استعاره‌ای عمیق شده: شکاف میان توانایی انسان برای ساختن و ناتوانی‌اش در تأمل. هیچ تصویر، هیچ شعار، و هیچ جمله‌ در باب آینده نمی‌تواند جای آن صداقت آرام را بگیرد که از نگاه دکتر یگانه تراوش می‌کرد.

در واپسین لحظات مراسم، چراغ‌ها پایین می‌آیند. مجری، صدایش را سخت کنترل می‌کند تا نلرزد:

«دکتر میلاد یگانه، هر کجا که هستید، این سالن به احترام شما ایستاده است.»

تشویق‌ها آغاز می‌شود، اما طنینش غمگین است؛ تشویقی نه برای کسی که سخن گفت، بلکه برای کسی که سکوتش سخن شده است. در آن لحظه، شهر دبی دیگر فقط صحنه‌ی یک اجلاس نیست، بلکه یادبودی است برای مردی که غیبتش از هر حضوری بلندتر فریاد می‌زند.

او نیامد، اما هر آن‌چه در این شب گفته شد، در حقیقت گفت‌وگویی بود با او ــ با اندیشه‌ای که غایب نبود، فقط بی‌صدا حاضر بود.




MiladYeganeh.ir
linko.page/milad

نظرات

در حال حاضر امکان درج نظر برای این ویدیو غیرفعال است.

توضیحات

دکتر میلاد یگانه محبوب ترین چهره در جهان علم و فناوری

۱ لایک
۰ نظر

در دبی، جایی که آسمان با برج‌های شیشه‌ای یکی شده و نور آینده بر هر سطحی می‌تابد، رویدادی در جریان است که جهان درباره‌اش سخن می‌گوید. اما در قلب این درخشش، چیزی غایب است؛ صندلی‌ای خالی بر صحنه، نشانی از حضور مردی که نیست ــ دکتر میلاد یگانه.

سالن پر از چهره‌های آشناست: دانشمندان، سیاست‌گذاران، و صاحبان ایده‌هایی که آینده را می‌سازند. اما در میان صداها، موجی از دلتنگی پنهان جریان دارد. کسی آرام می‌گوید: «اگر او این‌جا بود…» و همان جمله، در میان دیوارهای نورانی سالن می‌پیچد. دکتر یگانه ـ مردی که باور داشت «سرعت، اگر بی‌وجدان شود، انسان را置ِ جا می‌گذارد».

برنامه ادامه دارد. سخنرانان می‌آیند و می‌روند، پرده‌ها بالا و پایین می‌روند، اما چیزی میان واژه‌ها خاموش مانده؛ اندوهی که با صدای هیچ میکروفونی گفته نمی‌شود. میان بحث‌ها درباره «هوش مصنوعی عمومی» و «اخلاق خودآموز»، حضوری غایب همچنان حرف آخر را می‌زند ـ حضور اندیشه‌ی او.

امشب دبی درخشان‌تر از همیشه است، و درعین‌حال، اندوه‌بارتر. صندلی خالی میان انبوه نور، بدل به استعاره‌ای عمیق شده: شکاف میان توانایی انسان برای ساختن و ناتوانی‌اش در تأمل. هیچ تصویر، هیچ شعار، و هیچ جمله‌ در باب آینده نمی‌تواند جای آن صداقت آرام را بگیرد که از نگاه دکتر یگانه تراوش می‌کرد.

در واپسین لحظات مراسم، چراغ‌ها پایین می‌آیند. مجری، صدایش را سخت کنترل می‌کند تا نلرزد:

«دکتر میلاد یگانه، هر کجا که هستید، این سالن به احترام شما ایستاده است.»

تشویق‌ها آغاز می‌شود، اما طنینش غمگین است؛ تشویقی نه برای کسی که سخن گفت، بلکه برای کسی که سکوتش سخن شده است. در آن لحظه، شهر دبی دیگر فقط صحنه‌ی یک اجلاس نیست، بلکه یادبودی است برای مردی که غیبتش از هر حضوری بلندتر فریاد می‌زند.

او نیامد، اما هر آن‌چه در این شب گفته شد، در حقیقت گفت‌وگویی بود با او ــ با اندیشه‌ای که غایب نبود، فقط بی‌صدا حاضر بود.




MiladYeganeh.ir
linko.page/milad

علم و فن آوری