نقد فیلم آقای زالو
آقای زالو به کارگردانی مهران احمدی گفتمانِ غیرِسینمایی بر سرِ نوستالژیهایی از سینمای ایران است که در بیجهتگوییِ خود گُمشده. سینمایی که میبینید به تنهایی حرفی برای گُفتن ندارد و با تکیه بر کلیشههای دمِدستی سعی در عقبنماندن از گیشهْ به نامِ این سینمای کم جون میکند. این زالو با مَکیدنِ نوستالژیهایی از سینمای ایران، که هر کدام به تنهایی حرفِ مهم و جدّیای برای گُفتن دارند، میخواهد همچون مَگسی پرورده شود تا با گُندهگوییهایی که هیچ ربطی به پیرنگ پیدا نمیکنند، پرواز کند. شخصیت در فیلمْ فریب دهنده تماشاگر را آچمز میکند. امین حیایی چه ربطی به برادرش دارد؟. «آقای زالو» نه یک فرصتطلبِ جاعل را نشان داده و نه یک رزمنده و همرزش را ستوده. ظاهراً حرف برای گُفتن بسیار دارد امّا در باطن گویی همهی فیلم برای سکانسی طراحی شده که: شخصیت در استودیوی بیبیسی با عینک دودی نشسته باشد و کسی مانند خیابانی او را خطاب کند. بیننده دیگر نه به تسبیح دست گرفتنهای مدیری میخندد، که انگاری او را از «رحمان 1400» منوچهر هادی آوردهاند، و نه به توصیههایی که صامتی به آن خواهران بسیجی میکند فقط این وسط من توی کتم نمیرود به چه قیمتی کاراکتر مونا فرجاد، که اهمیتِ او بیش از پدرش و لحظاتیْ حیایی در فیلم است، کنار گذاشته شد؟ و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/mag/?p=25932
نظرات