در حال بارگذاری ویدیو ...

سرمشق | هم‌نشین قرآن

خانه انقلاب اسلامی
خانه انقلاب اسلامی

بازهم دستگیری، باز هم زندان. اما سیدعلی می‌دانست روزهای پرغربت زندان را چطور سپری کند. در زندان قبلی دقایقی نگذشت که سایر زندانیان دیدند جوان تازه‌وارد با آرامش نشسته و با صدایی دلنشین قرآن می‌خواند. یک زندانی در لحظات اول دستگیری و ورود به سلول تنگ و تاریک شاید به هر چیزی فکر کند جز قرآن خواندن! در یکی دیگر از زندان‌های ساواک، مایه‌ی آرامشش صوت تلاوت‌های مصطفی اسماعیل و عبدالباسط از رادیو بود. اما این بار شرایط فرق می‌کرد. چون نه قرآن داشت و نه رادیو. به ذهنش رسید که درخواست بزرگی مطرح کند تا حداقل با آوردن قرآن موافقت کنند. به رئیس بازجوها گفت: «من اینجا نمی‌توانم اعمال ماه رمضان را انجام دهم. پس من را آزاد کنید!» وقتی رئیس بازجوها مخالفت کرد فورا سید به او گفت: «پس بگذار من یک قرآن داشته باشم.» گفت: «اشکالی ندارد.» و اینگونه آقا به خواسته‌اش رسید.
--------------------------------------------------------------------------
خانه انقلاب اسلامی | www.enghelab.ir

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سرمشق | هم‌نشین قرآن

۰ لایک
۰ نظر

بازهم دستگیری، باز هم زندان. اما سیدعلی می‌دانست روزهای پرغربت زندان را چطور سپری کند. در زندان قبلی دقایقی نگذشت که سایر زندانیان دیدند جوان تازه‌وارد با آرامش نشسته و با صدایی دلنشین قرآن می‌خواند. یک زندانی در لحظات اول دستگیری و ورود به سلول تنگ و تاریک شاید به هر چیزی فکر کند جز قرآن خواندن! در یکی دیگر از زندان‌های ساواک، مایه‌ی آرامشش صوت تلاوت‌های مصطفی اسماعیل و عبدالباسط از رادیو بود. اما این بار شرایط فرق می‌کرد. چون نه قرآن داشت و نه رادیو. به ذهنش رسید که درخواست بزرگی مطرح کند تا حداقل با آوردن قرآن موافقت کنند. به رئیس بازجوها گفت: «من اینجا نمی‌توانم اعمال ماه رمضان را انجام دهم. پس من را آزاد کنید!» وقتی رئیس بازجوها مخالفت کرد فورا سید به او گفت: «پس بگذار من یک قرآن داشته باشم.» گفت: «اشکالی ندارد.» و اینگونه آقا به خواسته‌اش رسید.
--------------------------------------------------------------------------
خانه انقلاب اسلامی | www.enghelab.ir

مذهبی