در حال بارگذاری ویدیو ...

سرمشق | چانه‌ام را ندیده بودم!

خانه انقلاب اسلامی
خانه انقلاب اسلامی

سید زندانی شده بود. برای اینکه روحیه‌اش را تخریب کنند صورتش را تراشیدند. این نخستین باری بود که صورتش تراشیده می‌شد. شنیده بود که در زندان‌های رژیم، صورت را بدون آب و صابون می‌تراشند تا دردآور باشد‌. لذا بعد از بازداشت، خود را برای استقبال از این لحظه‌ی وحشتناک و آزردن پوست صورت، آماده می‌کرد. آقا این‌گونه خاطره‌ی آن روز را تعریف می‌کند: «بعد از تراشیدن ریشم خواستم که به دستشویی بروم و سپس وضو بگیرم. اجازه دادند با دو نظامی بروم. در مسیر، یک افسر مرا دید و از دور به تمسخر صدا زد: آشیخ! ریشت را تراشیدند؟ و من فورا پاسخ دادم: بله، سال‌ها بود که چانه‌ی خودم را ندیده بودم و حالا الحمدلله می‌بینم! و با این جواب سریع اجازه ندادم خشنود و دلخوش شود.»
--------------------------------------------------------------------------
خانه انقلاب اسلامی | www.enghelab.ir

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سرمشق | چانه‌ام را ندیده بودم!

۰ لایک
۰ نظر

سید زندانی شده بود. برای اینکه روحیه‌اش را تخریب کنند صورتش را تراشیدند. این نخستین باری بود که صورتش تراشیده می‌شد. شنیده بود که در زندان‌های رژیم، صورت را بدون آب و صابون می‌تراشند تا دردآور باشد‌. لذا بعد از بازداشت، خود را برای استقبال از این لحظه‌ی وحشتناک و آزردن پوست صورت، آماده می‌کرد. آقا این‌گونه خاطره‌ی آن روز را تعریف می‌کند: «بعد از تراشیدن ریشم خواستم که به دستشویی بروم و سپس وضو بگیرم. اجازه دادند با دو نظامی بروم. در مسیر، یک افسر مرا دید و از دور به تمسخر صدا زد: آشیخ! ریشت را تراشیدند؟ و من فورا پاسخ دادم: بله، سال‌ها بود که چانه‌ی خودم را ندیده بودم و حالا الحمدلله می‌بینم! و با این جواب سریع اجازه ندادم خشنود و دلخوش شود.»
--------------------------------------------------------------------------
خانه انقلاب اسلامی | www.enghelab.ir

اخبار و سیاست