به یاد ماندنی...
از وقتی که اینجا بودم تونستم با سه شخص بشدت عزیز هم صحبت بشم ( فسقلی و جولای و ماه و یکی دو نفر دیگه که راجبشون مطمئن نیستم که ارزششو دارن یا نه ) ...الان بیشتر از هر کسی دلتنگ وقتایی هستم که با فسقلی حرف می زدم شخصا بخاطر شخصیتش دوسش داشتم و دارم اینجوری نیست که یه جنسیت مخالف باشه و احتمال اینکه میل جنسی برام تائین کرده باشه که برام شخص عزیزی باشه و اینو از احساس دلتنگی که وقتی یادم میاد متوجه میشم انگار به گذشته رفتم و با خودم دوست شدم همونجوری که برای اون بچه دلم تنگ میشه منظورم گذشته خیلی سال پیش خودمه ... دوست داشتن خالص دوست داشتنی که هیچ ناخالصی نداره از منافع شخص یا منافع جنسی برای همین احساس دلتنگی زیادی رو با خودش میاره( اون تیکه اخرش هم زیاده روی بود هر چند بازم میگم بیشتر شماها تباهید و به یاد اوردنتون هیچ حس خوبی نداره جز پوچی و فلاکت )
نظرات