فستیوال هنر لاپالاز لندن کنسرت بانو هایده سپتامبر ۱۹۸۵ غزل عماد خراسانی، تصنیف مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه، نرگس شیراز

عباس
عباس

گر دهد چرخ بمن فرصتی ای باده خوران
به خدا میکده ای بهر شما خواهم کرد
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم
خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد
آنقدر خرقه و سجاده بگیرم از شیخ
فرش این میکده ها را ز عبا خواهم کرد
زاهدا کوری چشم تو و شیخان دگر
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
*******
شب که از راه میرسه غربتم باهاش میاد
توی کوچه های شب با صدای پاش میاد من غمای کهنمو بر می دارم
که توی میخونه ها جا بزارم می بینم یکی می یاد از میخونه
زیر لب مستونه آواز می خونه مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه
گرمی مستی میاد توی رگهای تنم می بینم دل می خواد با یکی حرف بزنه
کی میاد به حرفای من گوش بده آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من ولی از بخت بدم اونم غمه
مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
خسته از هرکی که بود خسته از هرکی که هست
راه میفتم که برم مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل همیشه خالیه باز دلم گریه تنهایی می خواد
بر میگردم تا ببینم کسی نیست میبینم غم داره دنبالم میاد
مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
*******
چکنم چکار کنم تو منو نشناختی تو ببین به کی به چی عشق منو باختی
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست
تو رفیق نا رفیق چه بد شدی ای وای خونه اتیش زدن و بلد شدی ای وای
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست
هوای تازه تر می خوام عاشق اون بنفشه هام بنفشه های شهرمون
خسته از این اسارتم دنبال اون ستاره هام ستاره های مهربون
چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ناز نیست تو نگاه نرگسا شراب شیراز نیست
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

فستیوال هنر لاپالاز لندن کنسرت بانو هایده سپتامبر ۱۹۸۵ غزل عماد خراسانی، تصنیف مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه، نرگس شیراز

۷ لایک
۱ نظر

گر دهد چرخ بمن فرصتی ای باده خوران
به خدا میکده ای بهر شما خواهم کرد
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم
خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد
آنقدر خرقه و سجاده بگیرم از شیخ
فرش این میکده ها را ز عبا خواهم کرد
زاهدا کوری چشم تو و شیخان دگر
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
*******
شب که از راه میرسه غربتم باهاش میاد
توی کوچه های شب با صدای پاش میاد من غمای کهنمو بر می دارم
که توی میخونه ها جا بزارم می بینم یکی می یاد از میخونه
زیر لب مستونه آواز می خونه مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه
گرمی مستی میاد توی رگهای تنم می بینم دل می خواد با یکی حرف بزنه
کی میاد به حرفای من گوش بده آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من ولی از بخت بدم اونم غمه
مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
خسته از هرکی که بود خسته از هرکی که هست
راه میفتم که برم مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل همیشه خالیه باز دلم گریه تنهایی می خواد
بر میگردم تا ببینم کسی نیست میبینم غم داره دنبالم میاد
مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه
*******
چکنم چکار کنم تو منو نشناختی تو ببین به کی به چی عشق منو باختی
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست
تو رفیق نا رفیق چه بد شدی ای وای خونه اتیش زدن و بلد شدی ای وای
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست
هوای تازه تر می خوام عاشق اون بنفشه هام بنفشه های شهرمون
خسته از این اسارتم دنبال اون ستاره هام ستاره های مهربون
چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ناز نیست تو نگاه نرگسا شراب شیراز نیست
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

موسیقی و هنر