یک داستان جالب
روزگاری بود که روس ها بر ایران مسلط شده بودند
اشتباه نکنم دوران قاجار بود
روس ها یکی از علما ( ثقةالاسلام تبریزی ) را به عنوان یک مانع مهم در تجاوز بیشتر و تصاحب خاک ایران میدیدند از این رو سعی کردند در روز تاسوعا وی را مجبور به امضای 2 گواهی کنند که هر دو تماما به نفع روسیه و به ضرر ایران بود، اما ثقةالاسلام مخالفت کرد
از این رو روس ها، ثقةالاسلام را در روز عاشورا به دادگاه کشیدند تا برای آخرین بار از او بخواهند امضا کند و در غیر این صورت او را به قتل برسانند اما ثقةالاسلام باز هم نپذیرفت
قرار شد در همان روز عاشورا وی را اعدام کنند
در چند خیابان آن سو تر عده زیادی به قمه زنی مشغول و به خیال خود داشتند برای امام حسین علیهالسلام عزاداری میکردند
یکی آمد و گفت: در چند خیابان آنسو تر میخواهند عالمی را شهید کنند
لااقل بروید آنجا قمه بر آسمان بلند کنید که روس ها بترسند و از تصمیم شوم خویش صرف نظر کنند
از سوی جماعت قمه زنان پاسخ بر آمد که:
به ما چه مربوط در فلان خیابان فلان کس را اعدام میکنند این دین و عزای ما را با مسائل سیاسی مخلوط نکنید!
آری
آنها به کارشان ادامه دادند و آن عالم به دار آویخته و به شهادت رسید
غافل از اینکه دینی که از سیاست بیرون باشد میشود همان دین یزیدی
گویا اهل کوفه همانند که بودند...
نظرات