زنده یاد محمد نوری - چراغی در افق / Mohammad Nouri - Cheraghi Dar Ofogh

Mix 27 - یادها و خاطره ها

۴۸ ویدیو
آوامتن -۴۸ / ۱

زنده یاد محمد نوری - چراغی در افق / Mohammad Nouri - Cheraghi Dar Ofogh

آوامتن
آوامتن

به روی چشم من تا چشم یاری می کند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست


در این ساحل که من افتاده ام خاموش
دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها

دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها
................................

خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

........................................
به روی چشم من تا چشم یاری می کند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست

در این ساحل که من افتاده ام خاموش


دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها

دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها

...........................................
خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

زنده یاد محمد نوری - چراغی در افق / Mohammad Nouri - Cheraghi Dar Ofogh

۰ لایک
۰ نظر

به روی چشم من تا چشم یاری می کند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست


در این ساحل که من افتاده ام خاموش
دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها

دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها
................................

خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

........................................
به روی چشم من تا چشم یاری می کند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست

در این ساحل که من افتاده ام خاموش


دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها

دلم تنها ... غمم دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها

...........................................
خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

خروش موج با من می کند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

موسیقی و هنر