اول از همه: تقدیم به مینا جونم که بهش قول داده بودم تا آبان واسش یه رمان از کوین وخودش بزارم ولی متاسفانه به خاطر درس و مدرسه اصلا وقت نماشا اومدن نداشتم
هه جین:داشتم با یولهی خداحافظی میکردم وقتی رفت یه کوچولو حس تنهایی کردم و تا غیب شد نگاش کردم در حالی که لبخند میزدم تا برگشتم خوردم به یه غول بیابونی با اینکه هنوز ندیده بودمش ولی میدونم غول بیابونی بود چون انقدر محکم بود که خوردم زمین و خودش هم گوشیش افتاد زمین و و دل و رودش ریخت بیرون ومیشه گفت تنها کسی بود که جون سالم به در برده بود
                             ****
یه دقه صب کن !!!!من کجام؟؟؟!!!

یا بودا!!!!!این جا که زمین نیست بغل غولست!!! من اینجا چیکار میکنم؟؟؟؟!!!!!غوله ی ....

وااا این چرا قیافش اینجوریه؟ خارجی ای چیزیه؟؟
ای وای چرا به من اینطوری نگاه میکنه؟؟!!! منظورش از این نگاه چیه؟ میکشمت؟حواستو جمع کن؟  عاشقت شدم؟ خاک توسرت هه جین این آخریه چی بود گفتی؟؟؟ حالا واس چی عین دختر ندیده ها نگام میکنه؟؟؟؟(خودت چی چرا از اون موقع بهش زل زدی؟) این صدای ندای درونم بود که دوباره شروه کرده بود نصیحتم کنه خدایا کمکککک!!!

                           ****
به خودم که اومدم دیدم خیلی وقته دارم به چشمای مشکیش که مثه شب سیاه بودند ولی بازم نور خاص و زیبایی داشت که تو سیاهی شب از همه چی روشن تره و باعث میشه قلبم دیوانه وار بکوبه خیره شدم و با هیچ تلاشی نمیخوام چشم ازش وردارم و شاید توی دل اونم همچین چیزی میگذشت که داشت اینجوری نگاهم میکرد ولی باید جدا میشدم چون اگه یکی الان میدید واسمون شایعه میساخت ولی حتی نمیتونم چشممو ازش بردارم چه رسد به اینکه بخوام برم
(هه جین چرا خشکت زده پا شو برو)
صدایی بود که از درونم بلند میشد ولی تو این لحظه دوست نداشتم به حرف هیچ کس گوش کنم و مهم ترین چیز واسم قلبم بود که میدونم همیشه راست میگه هرچند طرف چپ بدنم قرار داره
هه جین همین یه بارو از حرف قلبت بگذر و برو هه جین!!!!
اگه بری واست یه ماشین صورتی میخرم

ولی!!!صب کن چی گفتی؟؟؟!!!!ماشین صورتی؟؟!
آخجون!!!!ماشین صورتی!!!!آروم دست پسره رو کنار زدمو بدو بدو ازش دور شدم حس کردم داره از پشت نگاهم میکنه به خاطر همین اصلا برنگشتم و سرعتمو بیشتر کردم

ادامه در ویدیوی بعدی لابک و نظر فراموش نشه