با عباس فخری | پیرِ تئاترِ بکران در آرزوی حمایت
عباس فخری را با نمایش «استاد نوروز پینهدوز» میشناسم. متأسفانه هنرمندی را دیر شناختم که احساس میکنم ریشهی هنرش در خانوادهی ایرانی است و این را در گفتوگویی 40 دقیقهای که با او داشتم باور کردم. وی از آن دست تئاتریهای حومهی اصفهان است که حقاش بیشتر از اینها دیده شدن است؛ چرا که ایمان دارم تنها راه نجاتِ فرهنگ از هنرِ تئاتر میگذرد و تنها تئاتری که میتواند به تقویت و تداومِ فرهنگِ خانوادهی ایرانی کمک کند ژانرِ تئاتری است که عباس فخری و امثالهم به آن پَر و بال میدهند. نگاهِ او به نقد و مُنتقد را خیلی دوست داشتم و البته که خود را مُنتقدِ تئاتر نمیدانم و به هماناندازه که میتوانم در نقدِ سینما ادعا کنم تئاتر را بلد نیستم. از سویی دستانِ او که اصلاً شبیهِ دستان گوگولی مگولیِ تئاتریهای دیگر نبود من را کنجکاو کرد و او در پاسخ گفت: من شغل اصلیام جوشکاری است و به تئاتر عشق میورزم. فخری تئاتر را با خیلیها شروع و آموخته که از جملهی آنها میتوان به: اسداله اسدی، سعید محسنی، محسن رهنما و... اشاره کرد. فخری، فخرِ تئاترِ پیربکران است او را دریابیم و...
متن کامل را در روزنامهی اینترنتی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/?p=24679
نظرات