نقد تئاتر «قاتل که بود؟»
قاتل که بود؟ با نوشته و کارگردانی حمیدرضا کبیری خیالِ خامی است که مؤلف از کشف و شهودِ در شخصیتها به ابعادِ زمانیِ درام افزوده. وقتی از درامْ حرف میزنیم، دقیقاً از چه داریم صحبت میکنیم؟ درام به باورِ من: مجموعهای از روابط در گُسترهی زمان است که صعود و نزولِ شخصیتهایش نسبتِ مستقیم با بُعدِ مکانی پیدا میکنند. در تئاترِ اصفهان تا دلت بخواهد خیال دیده میشود که عٌُمقِ وجودیای به آن افزوده شده امّا داستان به مثابه گُفتمانی با مخاطب که باید به یک دیالکتیکِ فرهنگی تبدیل شود، وجود ندارد. من شخصیت در نمایشِ موردِ بحث نمیبینم اما شخصیتنماهایی، که حاصلِ یک خیالِ خام هستند، آینهوار در شهرکی افسانهای دیده میشوند که بَعد هم عدمِ وجود گرهگشایی در چگونگی و چراییِ وجودِ آن توی ذوق میزند. ویدئومپینگهای الهه به یک نمایشِ صحنهای در «قاتل که بود؟» عُمقِ میدان بخشیدهاند. عُمقِ میدان از اصلیترین تفاوتهای وجودیِ سینما و تئاتر است. در سینما دوربین توسط جرثقیل، زوم و لنزهای متفاوت عُمق میآفریند و در تئاتر زاویهی دیدِ مخاطب نسبت به صحنه عمقُ را تعیین میکند: تا جایی که در ادوار مختلف: رمانتیسم و... مخاطب برای درک بهتر صحنه با خود دوربین تکچشم به سالن میبُرد و...
متن کامل را در روزنامهی اینترنتی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/?p=24843
نظرات