بچه مردم به کارگردانی محمود کریمی قاطبهی یک اندیشهی مُدَوّنِ ایرانی است که در جمیعِ جهات، جهانْ وطنیِ بیمناقشهای دارد. این جهان در یک مرزِ فراتر از خانه و کاشانه اتفاق میاُفتد و بر همین اساس منظومهای از یک اُتوبیوگرافی را شامل خواهد شد که در نهایت هرمونوتیکی فوکویی را انتقال میدهد. بهخودی خود فیلمْ من را در تلاقیِ «23نفر» مهدی جعفری، قرار داد و سینمایش صفّتی خودانگاشته از اِستیون اِسپیلبرگ در «ترمینال» داشت. ذاتِ ایرانی بودنِ فیلم را دوست داشتم و این ذات به باورِ ایثارگری و معرفت نسبت به همنوع خلاصه میگردد. در سکانسی ما دزدیِ بچههایی را میبینیم که پروندههایشان را از آن پرورشگاه ربوده و در حالی که بکگراندِ برج آزادی را دارند یکی یکی برای هم وضعیتشان را مرور میکنند. همهی فیلم به باورِ من در این سکانس خُلاصه خواهد شد. آزادی همواره پُشتِ یک ایرانی قرار گرفته و او را به آینده میبرد. این تعبیرِ من از فیلم به تأویلِ مَردُمانی که مانندِ اعضای یک پیکر همدیگر را تکمیل میکنند مرتبط خواهد شد. استخدامِ قهرمانِ فیلم در تحریریهی یک روزنامه را به اجارهی منزل توسط آن بچههای پرورشگاهی ربط دهید؛ بعد توی صف ایستادن آنها برای اصلاحِ موی سر و اینکه میفهمند رفیقشان عاشقِ دخترِ صاحب کارش شده و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/mag/?p=25926