کانا-میخای زیر دست مربی کلوب جان به جان آفرین یکتا تسلیم کنی؟
+ از این بابت نگران نباش.من کارمو خوب بلدم.
کانا-هی دختر دیوونه شدی؟
+اونا به گرد پامم نمیرسم کانا.باور کن
کیوکا-دیگه چرا سوال پرسیدی کانا-چان؟ معلومه دیگه‌.اون دیوونه شده!
کیگو-شک نکن.عقل نداشتشو از دست داده
+ای بابا شماها چتونه؟ هی من میگم الا و بلا نره هی شما میگین باشه بدوش؟من از اونا بهترم تمرینای اونا پشمم هم نیس.
کیگو-باش.خاهیم دید.بچه ها حاظر باشین فردا آدرین رو با صورت کبود و درب و داغون ببینین.
+هرهرهر نمکدون!من دیگه باید برم باشگاه دیر شدسایانورا.
کیگو-فقط تمام تلاشتو بکن که نمیری!بالاخره که به حرف من میرسی!
کانا-زنده بمون آدرین
کیوکا-به حرف این کله خرا گوش نده.چن تا جیگرترشونو تور کن.شماره منم بده بهشون.گامباته(مترجم: موفق باشی!)
خندیدم.همشون دیوونه‌ان! وای خدا روز اول مدرسه چه دوستای خلی پیدا کردم!!
**********************
نزدیک باشگاه شدم.لباسام مناسب ورزش نبود ولی لباس دیگه ای هم نداشتم.دستمو گرفتم به دستگره‌ی در.خاستم برم تو که صدای چن تا پسر از داخل باشگاه اومد:گفتی عضو جدید؟
-آره اسمش آدرینه.نمیدونم بازیش چطوره.
-اگه بازیش خوب باشه مربی میذارتش تو تیم
-پس ما هم باید بیشتر تلاش کنیم!
صدای دیگه‌ای گفت:نیازی به تلاش کردن نیس
-اه.سنپای(مترجم:سال بالایی )چرا؟
_چون یارویی که دربارش حرف میزنین یه دختر ه.
اون دوتا با تعجب-دختر؟ تو باشگاه پسرا؟ولی اسمش که...
سنپای_اسمش پسرونس ولی دختره.
-شما از کجا میدونین سنپای؟
سنپای_یوکی.یوکی مسئول تبلیغ و ثبت‌نام نام بود اون بهم گفت.
-آها پس نیازی هم به تلاش بیشتر نیس!
-آره بابا.یارو دختره! چیزی نیس که!
دیگه نتونستم تحمل کنم و وایسم تا بهم توهین بشه.در باشگاه رو محکم باز کردم و رفتن تو.‌..با صحنه‌ای که دیدم‌.عررر! اینهمه حوری بهشتی یه جا؟ کیوکا حق داشت بگه کلوب زیبارویان! همشون عین هلو بودن! با اینکه اونا خیلی جذاب و خوشکل بودن ولی وا ندادم و استیل خودمو حفظ کردم.قشنگ ضایع بود که از دیدن من مغزشون ارور داده که ای دختر ه کیه؟ اینجا چی میخاد؟
یکی از همون ناناس جیگرا از من پرسید-تو دیگه کی هستی؟
+یه انسان‌.دیدت یه آدم اینقدر براتون حیرت انگیزه؟
-بامزه.اینجا چی میخای ؟
+اومدم باهاتون مسابقه بدم!
فک همشون شیش متر و ده سانت اومد پایین!