در حال بارگذاری ویدیو ...

❂❂ فن فیک عاشقانه اشتباه (Mistake) به مناسبت تولد مهرنازی ❂❂ پارت اول

۱۳ نظر گزارش تخلف
♥ Mahsa.key ♥ (Hani ☛Plz Always Be Happy☚ ) شیـــــــطـونکــ

پارت اول:

لباسش را مرتب کرد و پشت درب اتاق رییس شرکت کیم استایل ایستاد. رییس خوشتیپ و جذابی که همیشه خبلی خشک و سرد با کارکنان شرکت برخورد میکرد. نفس عمیقی کشید و سعی کرد بدون توجه به ضربان قلبش به درضربه بزند.آرام دستان لرزانش را به در کوبید. صدای خشک و جدی رییسش شنیده شد: بیا تو .."
در دل لعنتی به خود فرستاد که حتی باشنیدن صدایش دلش به لرزه می آمد. آرام در را باز کرد و به او که باجدیت درحال بررسی پرونده ها پشت میز نشسته بود خیره شد. کیوجونگ بدون اینکه سرش را بلند کند زمزمه کرد: کاری داشتی؟ .."
به خودش آمد وسعی کرد همه ی فکرش را روی حرفی که میخواست بزند جمع کند. دراتاق را بست و دو قدم جلو آمد.با تردید گفت: اوه..راستش..رییس من میخواستم ..یعنی میخوام..اس..استعفا بدم .."
ازاینکه برخلاف میلش همچین درخواستی کرده بود قلبش درمعرض انفجار بود اما پشیمان نبود. نه او دیگر نمیتوانست با قلب چموشش کنار بیاید ..هر روز پسری که عاشقش شده بود را ببیند اما نگاهش را نه ..هر روز بعنوان مشهورترین مدل شرکت کیم مورد تحسین همه قراربگیرد اما رییسش نه... برای غلبه بر بدن لرزانش دستش را مشت کرد و سربه زیر انداخت. دندان به هم می سایید وسعی در کنترل اشک چشمانش داشت که صدای کیوجونگ او را به خود آورد .
_ چییی؟!..میخوای استعفابدی؟..اماچرا؟!..ازشرایطت ناراضی ایی؟..حقوقت کمه؟..چیزی شده؟ !.."
سان هی ازاینکه کیوجونگ برای اولین بار در چشمانش زل زده و او را مخاطب حرفایش قرار داده بود هول شد.
کیو جونگ منتظرجوابش بود اما سان هی شوکه از نگاه خیره ی رییسش همه چیز را ازیاد برده بودو در آن چشمانی که بارها آرزوی دیدنش را داشت غرق شده بود. کیوجونگ چشم ریز کرد و بادقت بیشتری به چهره ی مدل جذاب شرکتش خیره شد و
آرام زمزمه کرد: حالت خوبه؟..چیزی شده؟..مشکلی پیش اومده؟ .."

❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂ ❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂
یه نکته: طرز نوشتار این فیک با قبلی متفاوته ...
فیک قبلی کاملا خودمونی بازبون گفتاری و طنز نوشته شده بود
اما این یکی با زبون ادبی تری نوشته شده و تو ژانر عاشقونه هستش...

نظرات (۱۳)

Loading...

توضیحات

❂❂ فن فیک عاشقانه اشتباه (Mistake) به مناسبت تولد مهرنازی ❂❂ پارت اول

۲۵ لایک
۱۳ نظر

پارت اول:

لباسش را مرتب کرد و پشت درب اتاق رییس شرکت کیم استایل ایستاد. رییس خوشتیپ و جذابی که همیشه خبلی خشک و سرد با کارکنان شرکت برخورد میکرد. نفس عمیقی کشید و سعی کرد بدون توجه به ضربان قلبش به درضربه بزند.آرام دستان لرزانش را به در کوبید. صدای خشک و جدی رییسش شنیده شد: بیا تو .."
در دل لعنتی به خود فرستاد که حتی باشنیدن صدایش دلش به لرزه می آمد. آرام در را باز کرد و به او که باجدیت درحال بررسی پرونده ها پشت میز نشسته بود خیره شد. کیوجونگ بدون اینکه سرش را بلند کند زمزمه کرد: کاری داشتی؟ .."
به خودش آمد وسعی کرد همه ی فکرش را روی حرفی که میخواست بزند جمع کند. دراتاق را بست و دو قدم جلو آمد.با تردید گفت: اوه..راستش..رییس من میخواستم ..یعنی میخوام..اس..استعفا بدم .."
ازاینکه برخلاف میلش همچین درخواستی کرده بود قلبش درمعرض انفجار بود اما پشیمان نبود. نه او دیگر نمیتوانست با قلب چموشش کنار بیاید ..هر روز پسری که عاشقش شده بود را ببیند اما نگاهش را نه ..هر روز بعنوان مشهورترین مدل شرکت کیم مورد تحسین همه قراربگیرد اما رییسش نه... برای غلبه بر بدن لرزانش دستش را مشت کرد و سربه زیر انداخت. دندان به هم می سایید وسعی در کنترل اشک چشمانش داشت که صدای کیوجونگ او را به خود آورد .
_ چییی؟!..میخوای استعفابدی؟..اماچرا؟!..ازشرایطت ناراضی ایی؟..حقوقت کمه؟..چیزی شده؟ !.."
سان هی ازاینکه کیوجونگ برای اولین بار در چشمانش زل زده و او را مخاطب حرفایش قرار داده بود هول شد.
کیو جونگ منتظرجوابش بود اما سان هی شوکه از نگاه خیره ی رییسش همه چیز را ازیاد برده بودو در آن چشمانی که بارها آرزوی دیدنش را داشت غرق شده بود. کیوجونگ چشم ریز کرد و بادقت بیشتری به چهره ی مدل جذاب شرکتش خیره شد و
آرام زمزمه کرد: حالت خوبه؟..چیزی شده؟..مشکلی پیش اومده؟ .."

❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂ ❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂
یه نکته: طرز نوشتار این فیک با قبلی متفاوته ...
فیک قبلی کاملا خودمونی بازبون گفتاری و طنز نوشته شده بود
اما این یکی با زبون ادبی تری نوشته شده و تو ژانر عاشقونه هستش...