در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/ typhoon breath_ پارت ۱۵:

۶ نظر گزارش تخلف
♦aDeRyAn♦
♦aDeRyAn♦

تو نمیدونی...ولی من همچین دختریم!! داد زدم+جمعش کنین!!!
پسر همتیمیم جمعش کرد و داد زد-یوتا برو...
اون یکی پسره پرید آبشار بزنه که از بخت بد آبشارش دفاع شد!! ولی خوشبختانه تونستم زود به توپ برسم و جمعش کنم...صدای هم‌تیمی های درازسنپای رو میشنیدم-ا.این دختره دیگه چه جونوریه!!!
-چقدر سریعه!!
-مهم نیس توپو کجای زمین بکوبیم...اون بهش میرسه!
درازسنپای- فسقلی اعصاب‌خورد‌کن!!!
پاس برام فرستاده شدو اسپک زدم...ولی هم‌تیمی درازسنپای بهش رسید...با اینحال آبشار من به قدری سنگین بود که اون نتونه دریافتش کنه!!!
پوزخند زدم و روبه درازسنپای گفتم+۳-۰ به نفع من!!!
یکی از همتیمی هام پرید جلومو گفت-واااااای آدرین ده سووووکههههه!!!!(مترجم:آدرین تو فوق‌العاده اییییی!!)چطوری ضربه به این محکمی زدی؟؟؟
+ضربه‌ام آنچنان هم که میگی سنگین نبودا!!
داداشش به همپن پسره که نتونست اسپکمو دریافت کنه اشاره کرد و روبه من گفت-اون داداشی که اونجا میبینی...یکی از بهترین دریافت کننده های تیم ما...نه....کل استان میاگی هستش...سمتش هم تو تیم دریافته....و همیشه عالی عمل میکنه...ولی حالا...نتونست آبشار یه دختر رو جمع کنه!!! جای تعجب هم داره!
اخم کردم+ببخشیداا...ولی مگه ما دخترا چمونه؟؟؟
-خب معلومه...شماها ضعیغین...البته نه درکل ها...نسبت به ما مردها..‌ضعیفین....خیلی ضعیف...
یقشو گرفتم و گفتم+جرئت داری یه بار دیگه بهم بگو ضعیف!!! یک ضعیفی نشونت بدم!!!
-حالا چرا به تو برخورد؟
+چون منم یه دخترم نابغه!!!...وای...خدایا همینان که کره زمینو به فساد میکشن...نابودشون کن!!!
داور- مینّا... زود باشین دیگه...الان مربی میاد!!!
توپو ورداشتم ...با صدای سوت داور سرویس سنگینی زدم و...

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/ typhoon breath_ پارت ۱۵:

۱۱ لایک
۶ نظر

تو نمیدونی...ولی من همچین دختریم!! داد زدم+جمعش کنین!!!
پسر همتیمیم جمعش کرد و داد زد-یوتا برو...
اون یکی پسره پرید آبشار بزنه که از بخت بد آبشارش دفاع شد!! ولی خوشبختانه تونستم زود به توپ برسم و جمعش کنم...صدای هم‌تیمی های درازسنپای رو میشنیدم-ا.این دختره دیگه چه جونوریه!!!
-چقدر سریعه!!
-مهم نیس توپو کجای زمین بکوبیم...اون بهش میرسه!
درازسنپای- فسقلی اعصاب‌خورد‌کن!!!
پاس برام فرستاده شدو اسپک زدم...ولی هم‌تیمی درازسنپای بهش رسید...با اینحال آبشار من به قدری سنگین بود که اون نتونه دریافتش کنه!!!
پوزخند زدم و روبه درازسنپای گفتم+۳-۰ به نفع من!!!
یکی از همتیمی هام پرید جلومو گفت-واااااای آدرین ده سووووکههههه!!!!(مترجم:آدرین تو فوق‌العاده اییییی!!)چطوری ضربه به این محکمی زدی؟؟؟
+ضربه‌ام آنچنان هم که میگی سنگین نبودا!!
داداشش به همپن پسره که نتونست اسپکمو دریافت کنه اشاره کرد و روبه من گفت-اون داداشی که اونجا میبینی...یکی از بهترین دریافت کننده های تیم ما...نه....کل استان میاگی هستش...سمتش هم تو تیم دریافته....و همیشه عالی عمل میکنه...ولی حالا...نتونست آبشار یه دختر رو جمع کنه!!! جای تعجب هم داره!
اخم کردم+ببخشیداا...ولی مگه ما دخترا چمونه؟؟؟
-خب معلومه...شماها ضعیغین...البته نه درکل ها...نسبت به ما مردها..‌ضعیفین....خیلی ضعیف...
یقشو گرفتم و گفتم+جرئت داری یه بار دیگه بهم بگو ضعیف!!! یک ضعیفی نشونت بدم!!!
-حالا چرا به تو برخورد؟
+چون منم یه دخترم نابغه!!!...وای...خدایا همینان که کره زمینو به فساد میکشن...نابودشون کن!!!
داور- مینّا... زود باشین دیگه...الان مربی میاد!!!
توپو ورداشتم ...با صدای سوت داور سرویس سنگینی زدم و...