در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/typhoon breath _پارت26:

۰ نظر گزارش تخلف
♦aDeRyAn♦
♦aDeRyAn♦

شیزوکو-یه خبر فوق مهم براتون دارن بﭺه ها...
یوما-ﭺی شده?
شیزوکو با هیجان-جور شد...ﭺیزی که از تابستون دنبالش بودیم...بالاخره جور شد...
یوتا-د درس بنال ببینم ﭺی ور ور میکنی!
شیزوکو-ای بابا!اردوی تمرینی کراگاما رو میگم دیگه!!
+ها?اردوی تمرینی نم ﭺیﭺی که گفتی...ﭺی هس?
شیزوکو-یه اردوی تمرینی تو دل طبیعت برا تقویت و پیشرفت تیم!
+همین اول سالی?
دایی-گفتن که تمرینامون سخته...باید از همون اول شروع کرد...
+ایول عااااااااالیه...اردو...جووووون!!
شین- انگار خیلی خوشحالی....احمق خانوم...
ای خدا....من اگه فهمیدم این گراز مشکلش با من ﭺیه!!!
+اره که خوشحالم...مشکلش ﭺیه?
دوباره یه پوزخند رو مخ زد-من هرگز حاظر نمیشم بهت پاس بدم!
اخم کردم+خو بیشعور ﭺه ربطی داشت? بحت ما یه ﭺی دیگه بود کلا!!
با پوزخند گفت-,احمق...
بعدش هم راهشو کج کرد و رفت..خداتاااااا...این ﭺرا اینقد نفهم و خره???
حالم از ادمای اینجوری بهم میخوره...
شیزوکو-ادرین...مشکلی هس?
+نه ﭺه مشکلی?
شیزوکو-نمیدونم... اخه احساس کردم بینت با شین یکم...شکرابه?
+اون حاظر نیس به من پاس بده...وگرنه من کلا هیﭺ مشکلی باهاش ندارم...
شیزوکو-خب بهتره باهاش راه بیای! وگرنه مجبوریم به عنوان زخیره ازت استفاده میدونم ...ولی جون تو هماهنگ شدن با گند دماغی مسل این یارو صبر ایوب میخاد شیزوکو خندید,-نگران نباش...تو از پسش برمیای...شین کلا با تازه واردا بد رفتاره...اگر هم دختر باشن که هیهات...ولی نترس...زود نرم میشه!
+امیدوارم!

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/typhoon breath _پارت26:

۱۲ لایک
۰ نظر

شیزوکو-یه خبر فوق مهم براتون دارن بﭺه ها...
یوما-ﭺی شده?
شیزوکو با هیجان-جور شد...ﭺیزی که از تابستون دنبالش بودیم...بالاخره جور شد...
یوتا-د درس بنال ببینم ﭺی ور ور میکنی!
شیزوکو-ای بابا!اردوی تمرینی کراگاما رو میگم دیگه!!
+ها?اردوی تمرینی نم ﭺیﭺی که گفتی...ﭺی هس?
شیزوکو-یه اردوی تمرینی تو دل طبیعت برا تقویت و پیشرفت تیم!
+همین اول سالی?
دایی-گفتن که تمرینامون سخته...باید از همون اول شروع کرد...
+ایول عااااااااالیه...اردو...جووووون!!
شین- انگار خیلی خوشحالی....احمق خانوم...
ای خدا....من اگه فهمیدم این گراز مشکلش با من ﭺیه!!!
+اره که خوشحالم...مشکلش ﭺیه?
دوباره یه پوزخند رو مخ زد-من هرگز حاظر نمیشم بهت پاس بدم!
اخم کردم+خو بیشعور ﭺه ربطی داشت? بحت ما یه ﭺی دیگه بود کلا!!
با پوزخند گفت-,احمق...
بعدش هم راهشو کج کرد و رفت..خداتاااااا...این ﭺرا اینقد نفهم و خره???
حالم از ادمای اینجوری بهم میخوره...
شیزوکو-ادرین...مشکلی هس?
+نه ﭺه مشکلی?
شیزوکو-نمیدونم... اخه احساس کردم بینت با شین یکم...شکرابه?
+اون حاظر نیس به من پاس بده...وگرنه من کلا هیﭺ مشکلی باهاش ندارم...
شیزوکو-خب بهتره باهاش راه بیای! وگرنه مجبوریم به عنوان زخیره ازت استفاده میدونم ...ولی جون تو هماهنگ شدن با گند دماغی مسل این یارو صبر ایوب میخاد شیزوکو خندید,-نگران نباش...تو از پسش برمیای...شین کلا با تازه واردا بد رفتاره...اگر هم دختر باشن که هیهات...ولی نترس...زود نرم میشه!
+امیدوارم!