آناتومی زنده از دید جراح با کلانژیوگرامو نمودار مجرای صفراوی متفاوت است

۰ نظر گزارش تخلف
دکترشهرام نظری
دکترشهرام نظری

در طی کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپی، آناتومی که یک جراح می‌بیند تحت تأثیر زوایا، کشش، التهاب، چربی و دیدگاه شکل می‌گیرد. این نما پویا است و با نحوه بالا بردن فوندوس، عقب کشیدن کیسه هارتمن یا جدا کردن صفاق شکل می‌گیرد. از طرف دیگر، کولانژیوگرافی حین عمل، یک نقشه رادیوگرافی، یک طرح از مجاری پر شده با ماده حاجب ارائه می‌دهد. این روش دو بعدی، هندسی و نسبت به نشانه‌های بصری متغیر میدان عمل کور است.
بنابراین "آناتومی زنده" جراح و "نمودار مجاری" کولانژیوگرام به یک زبان بصری صحبت نمی‌کنند. آنها اندام‌های یکسانی را توصیف می‌کنند، اما هر کدام از یک گویش متفاوت استفاده می‌کنند.
چرا آنها به طور مرتب مطابقت ندارند:
مجرا سیستیک می‌تواند در IOC کوتاه به نظر برسد، حتی زمانی که به نظر می‌رسد از طریق لاپاراسکوپی طولانی است، زیرا زاویه کوچک یا دریچه مارپیچی می‌تواند بخش‌هایی را از ستون ماده حاجب پنهان کند. مجرای مشترک کبدی ممکن است باریک‌تر یا شیب‌دارتر از حد انتظار در اشعه ایکس به نظر برسد، زیرا طرح، انحنای آن را جمع می‌کند. در همین حال، "توهم قیفی" بدنام - زمانی که کیسه هارتمن شعله ور می‌شود و به عنوان مجرای سیستیک ظاهر می‌شود - دوربین را فریب می‌دهد اما کولانژیوگرام را نه.
جراحان این عدم تطابق را با برخورد با این دو منبع به عنوان مکمل حل می‌کنند. چشم به شما می‌گوید که صفحات بافتی کجا رفتار می‌کنند. IOC به شما می‌گوید که مجاری واقعاً کجا می‌روند. هنگامی که این دو مخالف باشند، معمولاً رادیوگرافی برنده می‌شود - آسیب‌های مجاری این درس را بارها آموخته‌اند.
این تنش بین ظاهر و تصویربرداری بخشی از چیزی است که جراحی صفراوی لاپاراسکوپی را به یک رقص عجیب و غریب جذاب تبدیل می‌کند. هر ابزار نقاط کور دیگری را اصلاح می‌کند و ایمن‌ترین مسیر از ترکیب هر دو حاصل می‌شود.

نظرات

در حال حاضر امکان درج نظر برای این ویدیو غیرفعال است.

توضیحات

آناتومی زنده از دید جراح با کلانژیوگرامو نمودار مجرای صفراوی متفاوت است

۰ لایک
۰ نظر

در طی کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپی، آناتومی که یک جراح می‌بیند تحت تأثیر زوایا، کشش، التهاب، چربی و دیدگاه شکل می‌گیرد. این نما پویا است و با نحوه بالا بردن فوندوس، عقب کشیدن کیسه هارتمن یا جدا کردن صفاق شکل می‌گیرد. از طرف دیگر، کولانژیوگرافی حین عمل، یک نقشه رادیوگرافی، یک طرح از مجاری پر شده با ماده حاجب ارائه می‌دهد. این روش دو بعدی، هندسی و نسبت به نشانه‌های بصری متغیر میدان عمل کور است.
بنابراین "آناتومی زنده" جراح و "نمودار مجاری" کولانژیوگرام به یک زبان بصری صحبت نمی‌کنند. آنها اندام‌های یکسانی را توصیف می‌کنند، اما هر کدام از یک گویش متفاوت استفاده می‌کنند.
چرا آنها به طور مرتب مطابقت ندارند:
مجرا سیستیک می‌تواند در IOC کوتاه به نظر برسد، حتی زمانی که به نظر می‌رسد از طریق لاپاراسکوپی طولانی است، زیرا زاویه کوچک یا دریچه مارپیچی می‌تواند بخش‌هایی را از ستون ماده حاجب پنهان کند. مجرای مشترک کبدی ممکن است باریک‌تر یا شیب‌دارتر از حد انتظار در اشعه ایکس به نظر برسد، زیرا طرح، انحنای آن را جمع می‌کند. در همین حال، "توهم قیفی" بدنام - زمانی که کیسه هارتمن شعله ور می‌شود و به عنوان مجرای سیستیک ظاهر می‌شود - دوربین را فریب می‌دهد اما کولانژیوگرام را نه.
جراحان این عدم تطابق را با برخورد با این دو منبع به عنوان مکمل حل می‌کنند. چشم به شما می‌گوید که صفحات بافتی کجا رفتار می‌کنند. IOC به شما می‌گوید که مجاری واقعاً کجا می‌روند. هنگامی که این دو مخالف باشند، معمولاً رادیوگرافی برنده می‌شود - آسیب‌های مجاری این درس را بارها آموخته‌اند.
این تنش بین ظاهر و تصویربرداری بخشی از چیزی است که جراحی صفراوی لاپاراسکوپی را به یک رقص عجیب و غریب جذاب تبدیل می‌کند. هر ابزار نقاط کور دیگری را اصلاح می‌کند و ایمن‌ترین مسیر از ترکیب هر دو حاصل می‌شود.

آموزش